کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : عالیه رجبی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

شعله زد دیوار از تنهایی‌اش، در بعد ازآن            آشیانه سوخت در آتش، کـبوتر بعد از آن

پشت در سرگرم صحبت بود اما ناگهان            شعله اول سمت چادر رفت، معجر بعد ازآن


شدت چـرخـیدن در باشد و زن، بـاردار            کودک اول ضربه خواهد خورد مادر بعد ازآن

ماجرای خانه جانسوزست اما پیش روست            اتـفـاقـات مـلال انگـیـز معـبر بعـد از آن

رفت بالا دست سنگـیـنی از آن نامـردها            فاطمه بر روی خاک افتاد، حیدر بعد ازآن

ضربه وقتی ناهوا،حفظ تعادل مشکلست            می‌خورد بر سینۀ دیوار، با سر بعد ازآن

بی‌خـبر از اتفـاق کوچه زینب دیده است            به سفـیدی می‌زند موی برادر بعد از آن

مادری را که جراحتها جوانمرگش کنند            میشود چادر نمازش سهم دختر بعد ازآن

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

مـردی یگـانه بود و بـانـویی یگـانه            آهـسـته می‌رفـتـنـد از خـانه شـبـانه

هـمـراه هـم بـودند مثـل دو غـریـبه            پهلو به پهلو، پا به پا، شانه به شانه


سر می‌زدند انصار را کوچه به کوچه            در می‌زدند انصار را خانه به خانه

مظلومشان دیدند، در را وا نکردند            وای از زمانه، وای از دست زمانه

چهل شب تمام شهر را گشتند با هم            امـا بــدون یــار بـرگـشـتـنـد خـانـه

وقـتـی عــزادار رسـول الله بــودنـد            از درب خانه می‌کـشید آتـش زبـانه

در باز شد وقتی که زهرا پشت در بود            دخـت نــبـی افــتــاد بـیـن آسـتــانـه

دستی ورم کرده ست و دستی هم شکسته            هم با غـلاف تـیغ… هم با تـازیـانه

حتی نگاهی هم به پهلویش نینداخت            محـو عـلی بود عاشـقـانه، عـارفـانه

دامان در می‌سوخت، اما داشت می‌سوخت            در کـربـلا دامـان چـندیـن نـازدانـه

افـتاد یک دانـه از آن دو گـوشواره            در کـربــلا افــتــاد امـا دانــه دانــه

شب‌های جمعه فـاطمه بالای گودال            با نالـه، آنهم نـالـه‌های مـادرانـه

گوید حـسینم کُـشته شد ای داد بیداد            نور دو عـینم کشته شد ای داد بیداد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد

آتش زدند این لانه را حتی نگـفـتند            این مرغ چندین جوجه دارد بین لانه

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

تــو فـاطــمــه‌ای جـلــوۀ انـوار الـهـی            تـو فـاطـمـه‌ای بـی‌بــدل و لا یـتـنـاهی
تو قبله و، دل‌ها همه تا کوی تو راهی            عالم شده با نـور تو روشن، به نگاهی


زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت

از درک بـشـر منـزلت تـوست فـراتر            تفـسـیر کـنـد قـدر تو را سـورۀ کـوثـر
تو فاطمه‌ای روح و دل و جان پیـمـبر            بسته‌ست به جانِ تو، همه هستی حیدر

جـان تو شده بسـته به جان عـلی آری
در یـاری او از هـمگـان افـضلی آری

حـالا شـده این شهـر عـزاخـانـۀ مـولا            آتـش زده نــمـرود به کــاشـانـۀ مــولا
در شـعـلـه شـدی آه تـو پـروانـۀ مـولا            ای وای از این حـال غـریـبـانـۀ مـولا

جــان تـو و جــان عـلـی آرام نــداری
پـهـلـوت شـکـسـتـه ولـی آرام نــداری

مانـع شده‌ای یک تـنه از بُردن حـیـدر            تو در وسط کوچه شدی جوشن حـیدر
کی گشت جدا دست تو از دامن حیدر؟            حیران شده از غـیرت تو دشمن حیدر

پس دیـد که بـا تو نـبـرَد راه به جـایی
وقتی که تو این‌گونه به سوی علی آیی

بستند کمر آن همه بر کشتـنت این بار            در کـوچه چهـل تن همه آمـادۀ پـیکـار
طوفان بـلا بود و تو دلخسته و بی‌یـار            شد غرق به خون از غم تو دیدۀ مسمار

گـفـتـند که با کـشتن تو کار تمام است
گفتی که نه این مرحله آغاز قیام است

با قـامت خـم دست بـه دیـوار گـرفـتی            نـاگـه مـدد از حـیـدر کــرار گـرفـتـی
در دست که سر رشـتۀ پیکـار گـرفتی            آرامش از آن خـصم ستـمکـار گرفتی

در سینۀ تو آه جگـر سوز، عـلی گفت
چشمان پُر از خون تو آن روز علی گفت

بـر پـای نـمـودی وسـط کـوچه قـیامت            جان دادی و جان ولی‌ات ماند سلامت
ای خـون تو احـیاگـر اسـلام و امـامت            آخـر به سرانـجـام رسد اشک مـدامت

یک جمعه سحر منتقمت می‌رسد از راه
بـر پـرچـم او نـقـش «عـلـیّاً ولی الله»

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

طوفان بـلا بود و تو دلخسته و بی‌یـار            شد غرق به خون از غم تو دیدۀ مسمار

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

آنکه تو را جدا شده از آتـش آفـرید            اصلاً تو را برای مباهـاتـش آفـرید

خالق برای زینتِ چشمِ جـمال خود            حوریّه خلق کرد ز نور جلال خود


عرش خدا بدون تو گنجینه‌ای نداشت            بی‌روی تو بهشتِ حق آئینه‌ای نداشت

ناز تو را ز جـنـس نـماز آفـریده‌اند            نـام تـو را بـرای نـیـاز آفــریـده‌انـد

محراب، محو روح نماز تو فاطمه ست            سجاده،غرق راز و نیاز تو فاطمه ست

با اینکه بود قامت تو عرش را اَمان            مادر،چه شد که سهمِ تو شد قامتی کمان

فـرمود تا اَبد ز تو آتـش بُـریـده شد            اما چه شد که حرمتِ نامت دریده شد

با نار و نور، سِنخیتی از ازل نبود            نـور تو غـیرِ روشـنیِ لَـم یزل نبود

زهرا شدی که زهرۀ بیت علی شوی            روزی سه بار پرتو ربِّ جلی شوی

آری برای یاریِ دین، کرده‌ای قیام            آمـد تـوانِ فـاطـمـی‌اَت یـاری امــام

تو با حمایت از ولی‌ات، حرف حق زدی            روزِ دفاع از علی‌ات، حرف حق زدی

وقتی رضای فاطمه باشد رضای حق            سیلی زدن به فاطمه باشد جزای حق؟

سیلی اگر به صورت مادر زند کسی            سیلی بسا به چهرۀ دختر زنـد کسی

حوریّه‌ای خـدا نکـند پـشت در رود            یا پشت در خـدا نکـند بی‌پـسر شود

مادر که لِه شود بدنش از فشار درب            حتماً رود تن پسرش زیر سُـم اسب

زیر لگد اگر ز جفا پهلویی شکست            باید شنید، شمر روی سینه‌ای نشست

مسمار اگر به سیـنه مـادر فرو رود            سرنیزه‌های کرب و بلا تا گلو رود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی در مصرع اول تغییر داده شد زیرا به نوعی محدود کردن قدرت خداوند است و شاید بتوان گفت شرک خفی محسوب میشود

بی‌فاطمه خدای تو گنجینه‌ای نداشت            بی‌روی تو بهشتِ حق آئینه‌ای نداشت

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مسمار که به سیـنه مـادر فرو رود            سرنیزه‌های کرب و بلا تا گلو رود

زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت

شاعر : قاسم نعمتى نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

سر تا سر وجـود مـرا غـم فـرا گرفت            آتـش کـشیـد شعـلـه و دور مرا گرفت

شکـر خـدا که دود به داد عـلی رسـید            امکان دیدن رخـم از مـرتضی گرفت


برخـواسـتم زجا به هـواخـواهی عـلی            برروی چـادرم اثر از جای پـا گرفت

نفرین به این زمانۀ بی‌معرفت چه زود            ضرب قلاف جای لب مصطفی گرفت

تا دید بـین کوچه عـلی نیست هـمرهم            راه عـبـور تـنگ مـرا بـی‌حـیا گـرفت

یک ضربه زد دو لاله گوشم شکاف خورد            نـور دو دیـدگـان مـرا بـی‌هـوا گـرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تا آمدم به خـویش در افـتاد و مـیخ در            از بین دنـده در وسط سیـنه جا گرفت

بیت زیر به دلیل عدم توجه به توصیه های علما و مراجع و عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد

این ضرب دست آمد و پنجاه سال بعد            معجر ز موی دختر من کـربلا گرفت

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمدجواد پرچمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

قـبل از ظهـور جـاودانـش امتحان داد            آن بـانـویى که در نهـانـش امتحان داد

اُمُّ الائــمــه بـــود و اُمُّ الانــبــیــا شــد            چون بهتر از پیغـمـبرانش امتحان داد


وقـتى بـلا تـقـسیـم شد او مـادرى کرد            مـادر به جـاى شیـعـیـانش امـتحان داد

آیا کسی چون او سه شب هنگام افطار            با بخشـش خرما و نانـش امتحان داد؟

کـورى چـشم دشمنش، به به خـدیـجـه            این دخـترت با خـانـدانش امـتحان داد

با خطبۀ خود اوّلى را خوب ادب کرد            احـقـاق حـق را با زبـانش امتحان داد

وقـتـى عـلـى را یک تـنـه آورد خـانـه            شـهـر مـدیـنـه قـهـرمـانش امتحان داد

زهـرا سـراپـا، پـاى حـیـدر ایـسـتاد و            پـاى عـلـی قـدّ کـمـانـش امـتـحـان داد

با گـریه‌هـاى او مدیـنـه زیر و رو شد            ساکـت نشد، اشک روانش امتحان داد

وقف شـلـوغى نجف، وقـف على کرد            آرى، مـزار بى نـشانـش امتحانش داد

اما على در کوچه‌ها سخت امتحان شد            نـاموسـش افـتـاد و توانـش امتحان داد

در امتحـان داد، آه مـسـمار امتحان داد            حـتى مغـیـره تـازیـانـه ش امـتحان داد

مـیـخ در خـانـه شـهـادت مـی‌دهـد کـه            هم پهلویش، هم استخوانش امتحان داد

مـادر هـمان جا سیـنـه‌اش آسیب دید و            جـاى هـمه سیـنـه زنانـش امتـحان داد

اما حـسـیـنـش گـوشـۀ گـودال، تـشـنـه            در پیـش چشم خواهـرانش امتحان داد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی یا معنایی حذف شد.

در شعله ابراهیم پس زد امتحان را            زهرا ولى با جسم و جانش امتحان داد

بیت زیر به دلیل رعایت توصیه‌های علما و مراجع در پرهیز از اختلاف افکنی که موجب سوء استفاده دشمنان است تغییر داده شد

کـورى چـشم عـایـشه، به به خـدیـجـه            این دخـترت با خـانـدانش امـتحان داد

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـیـخ در خـانـه شـهـادت مـی‌دهـد کـه            هم پهلویش، هم استخوانش امتحان داد

مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت            پایی از راه رسید و جـلویت پا انداخت

یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید            ضربه‌ای زد به در خانه و در را انداخت


آتـــشــی را بــه در خــانــۀ آب آورد و            بین دیـوار و در سوخـته دعـوا انداخت

ضربۀ پـای در و بی‌ادبـی‌هـای غـلاف            بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت

گـره انداخـت به کار هـمه دنـیا؛ آن که            ریسـمان گردن مـولای دو دنیا انداخت

در قـیامت جـلـوی چـشم هـمه می‌افـتـد            آنکه در کوچه تو را بین تماشا انداخت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده

دل فاطمه است دلبر و دلدار، فاطمه است           مشکل گشای هر چه گرفتار، فاطمه است

مرهون لطف حضرت زهراست کائنات           کانـونِ مـهـربانیِ بـسـیار، فـاطمه است


تـنـهـا نـه بــوتـراب کـه کـل وجــود را           خورشیدِ روز و ماه شب تار، فاطمه است

بایـد که پـای درس مقـامـاتِ او نشـست           بخشش، وفا، نجابت و ایثار، فاطمه است

گوهـر شناس تر ز عـلی باز هم علیست           مـولا شناخت دُرِّ گهـربـار، فاطمه است

در مشکلات، آنکه گرفته است دست ما           یک بار نه، دو بار نه، صد بار، فاطمه است

یک روح در دو تن، تو بگو فاطمه علیست           یا نه، بگو که حـیدر کرار، فاطمه است

تحکـیم ساخـتـار امـامت ازین دو تاست           بانی ابالحسن شد و معمار، فاطمه است

اینکه بهشت یا که جهـنم نصیب کـیست           محشر یقین بدان تو که مختار، فاطمه است

ما را به دیـدِ لطف خودش می‌کـند نگاه           محشر امیدِ هر چه گنهکار، فاطمه است

ذکرش شفاست، یک تنه حل المسائل است           حـلّال، در مواقـع دشـوار، فاطمه است

روز ظهور، شرق و شمال و جنوب و غرب           هم شرح، هم گـزیدۀ اخبار، فاطمه است

جـان داده است پـای ولایت بدون شرح           در حفظ این مقوله علمدار، فاطمه است

در فـاطـمــیّـه خـلـق، عــزادارِ مـادرنـد           اما برای حـیـدر عـزادار، فـاطـمه است

وای از دل امـام حـسن بـیـن کـوچـه‌هـا           مجروحِ ضربِ سیلیِ کفار، فاطمه است

بـایـد خـدا بـه دادِ دلِ مــرتــضـی رسـد           حائـل مـیـانۀ در و دیـوار، فـاطمه است

طوری لگد زدند بر آن در که شک کنی           در پشت دربِ خانه نه انگار، فاطمه است

سـنگـیـنیِ در و غـمِ دیـوار یک طـرف           نزدیک تر از آن  دو به مسمار، فاطمه است

در عـرصۀ ادب هـمه از او نـوشـتـه‌اند           مضمونِ نابِ اکـثرِ اشعار، فاطمه است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی یا معنایی حذف شد.

روزی که خلق، مضطر و حیران و بی‌کسند           شافع خدای فـاطمه، ابزار، فاطمه است

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

سـنگـیـنیِ در و غـمِ دیـوار یک طـرف           نزدیک تر از آن  دو به مسمار، فاطمه است

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را           که حتی بُرده بالا عزّتش شأن کنیزش را

بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است           مقرب می‌کند زهرای اطهر مستفیضش را


اگر چه آسیابش محور ارزاق گردون است           از این دنیا برای خود نمی‌خواهد پشیزش را

غلامی حُر شد و قرضی ادا گشت و فقیری سیر           خدا با خنده برگرداند بر او سینه ریزش را

اگرچه زیر و رو شد پیکرش اما کسی از او           ندید اصلا سکوت حنجر دشمن ستیزش را

دری که سوخته با ضربه‌ای آرام می‌ریزد           بگو کمتر کند ملعون از این در دورخیزش را

نمی‌فهمد اگر آن بی‌حیا پس لااقل ای کاش           درِ خانه نگه دارد عقب، مسمار تیزش را

ثمر از شاخه افتاد و خدا بر خویش واجب کرد           برای قاتل محسن عذاب رستخـیزش را

الهی هیـچ مردی در کـنار بستر هـمسر           نبیند در بهارانش خزان برگ ریزش را

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نمی‌فهمد اگر آن بی‌حیا پس لااقل ای کاش           درِ خانه نگه دارد عقب، مسمار تیزش را

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مرضیۀ عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بـی‌ ســرپــنـاه آمــده‌ام یــاوری کـنــی            حال و هوایِ شعـر مرا کـوثـری کنی

لطف تو هست شامل حالم؛ ببین که باز            مـحـتـاج آمـدم کـه گـدا پـروری کـنـی


زهرا‌ شدی که نور، تو را بنـدگی کند            اصلا قـرار بـود که روشنگـری کـنی

مـیـدانِ رزمگـاهِ تو شد بـیـنِ شعـله‌هـا            چون ذوٱلفقار، رفته که جنگاوری کنی

ترسی نداشتی ز غلاف و در و هجوم            وقـتـش رسیده بود که پـیغـمـبری کنی

شش ماهه پر کـشید؛ بیا فـضه! زودتر            بـایـد بــرای مـادرمـان مـادری کــنـی

طـرزِ دفـاعِ تـو چـقـدر عـاشـقـانه بود            باید که بر زنانِ جهـان سـروری کنی

وقتش رسیده روضه بخوانی و غرقِ اشک            فکری به حالِ پیرهن و معجری کنی!

: امتیاز

مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوشنبه‌ای که غروبش طلوع ماتم بود            اگـر غــلـط نـکــنـم اول مــحـرم بــود

بـنا به نص روایت بـلای کـرب‌و بـلا            عـظـیم بود و بلای مدیـنـه اعـظم بود


چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا            اگر حـساب کـنـی با مـدیـنـه تـوأم بود

دری شکست و حریمی که اذن خواستنش            برای هر که به غیر از خـدا مسلّم بود

بدون اذن « فلا تـدخـلـوا بـیـوت نبی»            دری شکست که از آیه‌های محکم بود

فـرشـته زیر لگـدهای لـشکـر ابـلـیـس            بـهـشـت سـوخـتـۀ آتـش جـهـنــم بــود

نوشـته‌اند که قـبل از قـلاف در کوچه            بـرای زخـم زدن مـیـخ در مـقـدّم بـود

مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن            گرفت رو ز علی چهره‌ای که مبهم بود

چـقـدر دیـر رسیـدم کـنـار در افسوس            دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود

بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست            که باغ خـانۀ ما سبـز بود و خـرّم بود

نه نُه بهار، هـزاران بهار هم می‌رفت            بـرای زنـدگـیِ بـا تو بـاز هـم کـم بود

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نوشـته‌اند که قـبل از قـلاف در کوچه            بـرای زخـم زدن مـیـخ در مـقـدّم بـود

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـرا برای حـضرت حق آفـریده شد            پیـش از وجـودِ خلقِ خـداوند دیـده شد

سیب بهـشت، آمـدنـش را بـهـانه بـود            روحش به احمد از نفس حق دمیده شد


زهرا که بود؟ نور جلالیِ تحت عرش            از شاخسار قـدس ثمر داد و چـیده شد

احـمـد که گـفت اُمِّ ابیـهـاست فـاطـمـه            یعنی فضائـلش چو محـمّد حـمـیده شد

چـندی گـذشت تا که نـسیـم وصـال او            سـمت عـلـیِّ عـالـیِ اعـلا وزیـده شـد

طوبـای فـاطـمه که ثـمـر داد ناگـهـان            باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد

گـل بود و حیف ساقۀ او را لگـد زدند            سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد

وقـتی هجـوم برد سقـیـفـه به خـانه‌اش            در را شکست روی سرش، قد خمیده شد

شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد            شش ماهـه‌ای شهـید برای شهـیـده شد

هرجا رسید روضه به محسن، بگو حسین            با تیـر حـرمـلـه سر اصغـر بریـده شد

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد            شش ماهـه‌ای شهـید برای شهـیـده شد

مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : سیدمسعود طباطبائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

رو که سیلی می‌خورد آثار می‌ماند به جا           جای پنجه روی گل بسیار می‌ماند به جا

دست سنگینی اگر چرخید روی صورتی           زیـر پـاها یک خـط دوّار می‌مـاند به جا


لابلای ناسـزا گـم شد صدای ضـربه‌اش           پشت پیچ کوچه این اسرار می‌ماند به جا

چون که پیغمبر به مکر کفر از دنیا رود           اهـل بیـت وحـی را آزار می‌مـانـد به جا

می‌رود از خانه بیرون فاتح خیـبر، ولی           فـاطـمه بـین در و دیـوار می‌مـانـد به جا

یاد زخم سیـنه آتش می‌زنـد این خانه را           در که می‌سوزد! ولی مسمار می‌ماند به جا

بعد زهرا زانوی غـم را بغل کرده علی           از یل خـیـبر همین مقـدار می‌مـاند به جا

: امتیاز

زبانحال فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در شهادت او

شاعر : جعفر ابوالفتحی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سایه‌ای از مادر ما روز آخـر مانده بود           استخـوانی از تن او حـداکـثر مانـده بود

رازهـایی داشت با بابا ولی ناگـفته ماند           چشمهای زخمی‌اش در پشت معجر مانده بود


چل نفر نامرد اینجا یک نفر را می‌زدند           پشت این در، در نبردی نابرابر مانده بود

زیر در میسوخت و راه گریزی هم نداشت           گوشه‌ای از چادر او زیر این در مانده بود

بـاز جـای شکـر دارد روز تـلخ حـادثـه           از نبی تنها همین یک دانه دختر مانده بود

بعد چندین ماه گـفـتم گـریه‌ام کم می‌شود           آه؛ اما خونِ روی بسترش، تَر مانده بود

واجب این است عاشق و معشوق مثل هم شوند           از یل خیبر فقط یک جسم لاغر مانده بود

: امتیاز

شهادت حضرت محسن علیه السلام

شاعر : ناصر شهریاری، وحید دکامین نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای محـسن شش مـاهـۀ دیـده نگـشوده            رفـتی و نهان مانـد غـمت تا به قیامت

ای قـبلۀ حاجـات، دو دنیاست دخـیلت            ای سر نهان گشته، عیان است مقامت


مدح تو همین بس که تویی زادۀ زهرا            مدح تو همین بس که تویی نور امامت

ای نور دل فاطمه گر جلوه نکردی...            نـادیـده هـویـداست عـلـی بین جـمالت

ای غـنـچـۀ نـشـکـفـتـۀ گـلـزار پـیـمبر            بی شک نبوی گونه بُوَد جمع خصالت

شش ماه شدی فاطمه را مونس و همدم            شش مـاه ربودی ز دل فـاطـمه طاقت

در خـاطر زهـرا و عـلـی بود همیشه            تا این که بیایی و شوی خوش قد و قامت

ای روضـۀ سـربـسـتـه اولاد پـیـمـبـر            ای روضــۀ نــاگــفــتــنــی آل ولایـت

آقا چه بگویم که تو را بغض علی کشت            آقا چه بگویم من از آن شرح جسارت

تو بودی و زهرا و در و تیزی مسمار            بشکست در آن معرکۀ خون پر و بالت

بـگـذار دگـر هـیـچ نـگـویـم ز غـم تـو            بـایـد که کـند فـاطـمـه داغ تـو روایت

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو بودی و زهرا و در و تیزی مسمار            بشکست در آن معرکۀ خون پر و بالت

مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مخمس

خـانـۀ صدیـقـۀ اطـهـر پـنـاه اولـیـاسـت            چـشم امیـد تمام انـبـیاء بر این سراست

بر در این خانه رفتن کار ختم الانبیاست            فاطمه دلبستگیِ شیرمردان بود... حیف!


خانۀ زهـرا پناه بی‌پناهان بود... حیف!

آتش دنیاپرستان شد از این در شعله‌ور            در میـان قـبر شد قـلب پـیـمبر شعـله‌ور

شد دل شیر خدا از داغ همسر شعله‌ور            هتک حرمت شد به قرآن، کوثری در شعله رفت

پیش چشم اهل خانه مادری در شعله رفت

خـصم پای درب خانه پافـشاری می‌کند            مـادر مـا داغ دیـده بـی‌قـراری می‌کـنـد

این وسط مسمارِ در هم کج مداری می‌کند            با لگد در جابجا شد، پهلوی زهرا شکست

بار شیشه داشت مادر، دشمنش آنرا شکست

داغ روی داغ، پیـوسته شده، فـضه بـیا            دست های مرتضی بسته شده، فـضه بیا

بـازوان فـاطمه خـستـه شده، فـضـه بـیا            از فشار درب زهرا هستی اش را باخته

گـل میان دود و آتش غـنچه را انداخـته

سینه ها آتش گرفت از رفتن شش ماهه‌ای            وای از بی‌تـابی و آشفـتن شـش ماهـه‌ای

کـربلا، در قلب بابا خفـتن شش ماهه‌ای            در حقیقت هرچه شد بین در و دیوار شد

ریشۀ تیـر سه شعـبه، تیـزی مسمار شد

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این وسط مسمارِ در هم کج مداری می‌کند            با لگد در جابجا شد، پهلوی زهرا شکست

 

هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

از در نـمی‌گویم که تـقصیری ندارد            جز سوختن این چوب تقدیری ندارد

در بشکـنـد نجـار از نـو می‌تـراشـد            دل بشکـند انـگـار تعـمـیری نـدارد


گاهی لگـد آنقـدر محکم می‌شود که            در تا شروع روضه تاخیری ندارد

قـانون در، پهلـوی مـادر، قـدّ حـیدر            غیر از شکـستن فعل تعبیری ندارد

جنگ است و در مرز میان خیر و شر است            اما عـلـی ایـنـبـار شـمـشیری ندارد

باید کسی خود را سپر می‌کرد و زهرا            جـز آیـۀ بـازوش تـفـسـیـری نـدارد

دشمن اگر یاغی است پس باید ادب کرد            دیـوانه را وقتی که زنجـیری ندارد

از کربلا شش ماهه‌ای اینجاست، دشمن            جز میخ در زهدان خود تیری ندارد

شاعـر ندارد واژه‌ای این درد را و            این پـرده را نقـاش تصویری ندارد

: امتیاز

مصائب هجوم به بیت مولا و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش            مدینه بود و غم و غصه‌های بسیارش

مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا            مدینه بود و سکوت و غروبِ غمبارش


مدینه بود و پر از تیرگی و کُفر و نفاق            و غـربـتی که شده هر دلی گرفـتارش

مـدیـنـه بــود ولـی از تـمـام مـردم آن            کـسی نکـرد مـراعـات حال بیـمـارش

مـدیـنه بود و چهـل تن هـجـوم آوردند            به یک نفر؛ نشد اما کسی طرفـدارش

مدیـنه بود و در خـانه‌ای پُـر از هـیزم            دری که سرخ شد از هُرم شعله مسمارش

نمی‌شود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟            مصیـبـتی که خـدا هم شده عـزادارش

میان کوچه چگونه؟ چه شد؟ نمیگویم            تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش

چه ضربه‌ای!چه شتابی!عجب گل رویی            که آب شد دل سنگـیِ سختِ دیـوارش

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در شــلــوغــی گـــذرهــا غــالــبــاً            سخـت خـواهـد بود تـنـهـا رد شدن
وای اگـر دعـوا نـبـاشـد تـن به تـن             یک طرف نامردها! یک سوی زن


جنگ جنگ عصمت و بی‌عصمتی ست
فـاطـمه بر اسم حـیـدر غـیرتی ست

شـعـلـه بـالا رفـت زهـــرا جـا نـزد            حـرفـی از سازش به کـافـرها نـزد
پـشـت پــا بـر غــربـت مــولا نـزد            جز به خون این حکم را امضا نزد

حکـم صـادر کرد با خـون اینچـنین
هست عـلـی تـنهـا امـیـرالـمـومنـین

اهـرمـن هــیـزم بـه دست آمـد اگـر            فـاطـمـه بـسته است چـادر بر کـمر
گــر گـرفــتـه بـیـن آتـش مـــیخ در            بــاز امــا مـی‌کـنــد ســیـنــه سـپــر

صد هزاران میخ پیـش او کـم است
فـاطـمه در راه حـیـدر محکـم است

تـا که دود شـعـلـه شـد از در بـلـنـد            گـشـت دیـگـر نـالــۀ کــوثــر بـلـنـد
از زمـیـن دیـگـر نـشـد پـیـکـر بلند            زیــر پــا افــتــاده امــا ســربـلــنــد

نیمه جان هم باز او صاحب لواست
چـادر خـاکـی او مـشکـل گـشـاست

گرچه هـر روضه مـکـرر می‌رسد            روضه روضه حرف دیگر می‌رسد
این حـمـاسـه کی به آخـر مـی‌رسـد            ارث مـادر تـا بـه دخـتـر مـی‌رسـد

کـربـلا زهـرای خـیـمه زینب است
روز دشمـن از وقـار او شب است

گـوشــۀ گــودال تــنـهــا مــی‌شــود            گـرچـه می‌افـتـد زمیـن پـا می‌شـود
زیـنـب کـــرّار دنـــیـــا مــی‌شـــود            دین ز صبـرش بـاز احـیـا می‌شـود

در اسـیــری ســرفــرازی مـی‌کـنـد
صـبـر او با مـرگ بـازی مـی‌کـنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن عدد سیصد نفر تغییر داده شد

وای اگـر دعـوا نـبـاشـد تـن به تـن            مانـده بـاشد بین سیـصـد مـرد! زن

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گــر گـرفــتـه بـیـن آتـش مـــیخ در            بــاز امــا مـی‌کـنــد ســیـنــه سـپــر

 

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : اسماعیل روستایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سایـۀ مهـرت به روی مردم دنیـا بـلند            لطـف دستـانت زیاد و دستهای ما بلند

در مقـام قـرب حق بالایی و بالاتـرین            جایگـاهت چون عـلیِّ عـالی اعلا بلند


تا صدای پای تو پیغـمبرحق می‌شنـید            می‌شد از روی ادب در مقدمت بابا بلند

ما که جای خود امامان هم به وقت تنگنا            می‌برند اسم شما را حضرت زهرا بلند

نامتان با عشق و احساسات بازی می‌کند            نـام زهـرا تا که آمـد نـالـۀ دلـهـا بـلـند

مادر ما پشت در افتاد طوری که دگر            من گمان دارم که نتواند شود از جا بلند

بشکند دستی که در آن کوچۀ تاریک و تنگ            شد به روی صورت انسیۀ حورا بلند

بعد از آن کوچه بمیرم در سرای فاطمه            شد صدای نالـۀ جـانـسوز وا اماه بـلند

امر مولا بود آنشب گریه آهـسته کنند            نیز می‌گـرییم ما هم بر غـمت اما بلند

زانوی خیبر شکن لرزید آن لحظه که خواست            تا کـند تـابـوت آن صدیـقۀ کـبری بلند

یک نفر محرم ندارد با علی دفـنش کنند            نیست یک تن تا کند از قبر طفلان را بلند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ حرمت حضرت زهرا که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

یک نفر محرم ندارد با علی خاکش کنند            نیست یک تن تا کند از قبر طفلان را بلند

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مرضیه نعیم امینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

درس کرامت پیـش او حـاتـم بـبـیند            درس حـیـا و مـادری مـریـم بـبـیـند
إنسیة الحوراست و قطعاً محال است            کُـنـه کـمـالـش را بــنـی آدم بـبـیـنـد


تا پای جان پای امـامش ماند زهـرا            حـیـدر سپـر دارد همه عـالـم ببـیـند
آن در که پیغمبر از آن بی اذن نگذشت            حـالا هـجـوم چـنـد نـامـحـرم ببـیـند
با میخ و آتش داده شد اجـر رسالت            بـایـد بـیـاید حـضرت خـاتـم بـبـیـنـد
در کوچه طفلی را تصور کن که ناگه            از ضرب سیلی مادرش مبهـم ببیند
دیگر حسن در خواب مادر را همیشه            با صورتی نـیلـی و قـدی خـم ببـیند
از غربت کوچه غم گودال پیداست            جایی که زینب پیکـری دَرهم ببـیند
بین حرامی ها سر عمامه دعواست            حـالا تـصور کن که مـادر هم ببـیند

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با میخ و آتش داده شد اجـر رسالت            بـایـد بـیـاید حـضرت خـاتـم بـبـیـنـد

با توجه به مستند نبودن و تحریفی بودن موضوع ساربان بیت زیر حذف شد

ای ساربان بس کن...چه میخواهی ز جانش؟            زهـرا چگونه غارت خـاتـم ببـیـند؟